سفارش تبلیغ
صبا ویژن

ایمان بیاوریم به آغاز فصل سرد

یکی از  بزرگترین نعمت ها اینه که دوستایی داشته باشی که هر چند ظاهرا دورن، ولی همینکه بعد مدتها پیام میدن که: چه خبر؟ خوبی؟
بتونی بشینی از سیر تا پیاز همه چی و براشون تعریف کنی و
بگی چرا حالت بد بوده
الان چطوری
چرا داری یه حرکت دور از ذهن تو این برهه از زمان میزنی و... اخرشم یه نفس راحت بکشی که خدا رو شکر بخاطر داشتنش.

اون موقعس که حس میکنی پشت تصمیم های مهم زندگیت آدمهایی هستن که حمایتت کنن و از همه چیز مهم تر براشون، حال خوبته

فکر کنم یکی از معدود کساییه که وقتی بهم سفارش میکنه مواظب باش و پیگیره، دلخور نمیشم و باور دارم که همش از سر دوستیه
نه فیلم بازی های دخترونه و احوالپرسی های ظاهری و چاپلوسانه

خوشم میاد که روش زندگیش به اون سمتیه که قبول دارم زندگی یه زن باید باشه

و هر چند وقت یه بار یادم میندازه اینکه تو جمعی با این تفاوت دیدگاه نسبت به جنس (زن) وارد شدم، نباید عقایدم و تغییر بده و فرهنگی که باهاش بزرگ شدم و زیر پا بزاره  


خنده دار اینجاست که من از این ور بوم افتادم
شایدم گریه دار !!
خیلی ها از خونواده فرار میکنن بخاطر تعصب های کورکورانه قدیمی و عقاید سنتی بدون توجیه و دلیل
من برعکس تو سن 30 سالگی تو جمعی قرار گرفتم که دقیقا برعکس فکر میکنه
نه میفهمه زن چیه ، نه میفهمه کتاب چیه ، نه میفته استقلال چیه و نه عشق چیه

هر وقت خیلی دست و پا زدی و دیدی آدمهایی که به ظاهرا از همه روشنفکرتر بنظر میان، متعصب ترین یا بی حد و مرز ترین آدمهان،

اون موقع دست از تلاش برمیداری و بساطت رو برای رفتن جمع میکنی

 

«
گاهی اگر نروی هر آنچه ماندنیست خواهد رفت …

»